کلبه شعر نو من
 
 
سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 19:23 ::  نويسنده : حسین قربانی

گفتي ستاره ماندنيست، ديدي ستاره هم شكست!؟
عهدي ميان ما نبود ،عهدِ نبسته هم گسست!!
اين خوابِ سبز از ابتدا ، يك اشتباه ساده بود
يك اشتباه ساده كه ، آخر مرا در هم شكست
گفتي :« تو را تقصير نيست ، نتوانمت در دل نشاند»
اين آخرين حرف تو بود ، حرفي كه بنيانم گسست
آري! بلور عاطفه ، با سنگِ بي مهري شكست
 

اين دل شكسته بود ، باز ، يكبار ديگر هم شكست


 

 



سه شنبه 9 خرداد 1391برچسب:, :: 19:21 ::  نويسنده : حسین قربانی

اشك گونه هایم

خسته شدم می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم

خسته شدم بس كه از سرما لرزیدم

بس كه این كوره راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم؛ زخم پاهایم به من میخندد

خسته شدم بس كه تنها دویدم

اشك گونه هایم را پاك كن و بر پیشانیم بوسه بزن ....

میخواهم با تو گریه كنم

خسته شدم بس كه تنها گریه كردم!

میخواهم دستهایم را به گردنت بیاویزم وشانه هایت را ببوسم

 

خسته شدم بس كه تنها ایستادم .....


 

 



یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:, :: 13:11 ::  نويسنده : حسین قربانی

خدا حافظ

ماه نازم

کاشکی مهربون نبودی

کاشکی هیچ وقت هم دمم نبودی

میدونم برام سخت جدای

 بهت عادت کرده بودم

بعد تو خودم میدونم

زندگی برام خرابه

اگه  غیر از اینه

چرا چشمام خیسه آبه

چرا



یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:, :: 21:43 ::  نويسنده : حسین قربانی

خدادلم تنگ شده واسه شبهای زندگیم

خدا دلم تنگ شده واسه ستاره زندگیم

خدا دلم تنگ شده واسه فانوس زندگیم

خدا دلم تنگ شده واسه لیلی زندگیم



پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: 9:16 ::  نويسنده : حسین قربانی

خدایا عاشقم کرده
خدایا مجنونم کرده
میگه دیگه کنارم نمی مونه
میگه دیگه مال من نمی مونه
میگه توی قلبم نمی مونه
میگه قسمت این بوده
میگه اون داره میره
اما نمیدونه یک نفر
دل به اون داده
اون دیگه رفتش
اما بدونه جاش توی قلبم می مونه
چه روزای بدی امسال
چه پاییز بدی امسال
ازت بیزار بیزارم
ای پاییز امسال



پنج شنبه 24 آذر 1390برچسب:, :: 9:15 ::  نويسنده : حسین قربانی

وقتي چشمات رو ديدم
وقتي نگاهت رو ديدم
يواشکي دلم ريخت
وقتي شنيدم داري ميري
وقتي شنيدم دست تو دست اون
دلت پيش اون
يواشکي دلم ريخت
اما بگو
اما چطور
اما چرا
نميتوني بهونه بياري
اما فقط بهت ميگم
دوست دارم
يعني وجودت کافي بود دنيام و زير و رو کند
ديگه دلم نمي توند
ديگه آرزو کند
نبض وجود زندگيم فقط به خاطر تو ميزد
ديگه تموم شود رفت
قسم به شاه عرب زندگيم تموم شد



پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, :: 11:36 ::  نويسنده : حسین قربانی

تو دفتر خاطرهام

تو دفتر زندگیم اسم تو رو نوشتم

*****************

نوشتم دلم پیش تو گیر

دلم پیش تو اسیر

چشمام به چشمای تو زنجیره

****************

نوشتم این دل دارد گریه می کند

این دل دارد پنهون می کند

این دل دارد کتمون می کند

*****************

نوشتم خدا برس به داد من

نوشتم خدا بده یه یار به من

نوشتم خدا مهربونیت همینه

نوشتم خدا جون

بیچاره دلم من  دیونه

بیچاره دل من

شبیه مجنون




یک شنبه 25 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:28 ::  نويسنده : حسین قربانی

کاش می شد

درد بی تو بودن را نوشت

کاش می شد

 با زیبا ای های تو

خط قرمزی  بر زشتی های

روزگار کشید

کاش می شد

روی این رنگین کمان

می نوشتم تا ابد با من بمان

کاش می شد

روی  این دریای موج کشان

می نوشتم  تا ابد عاشق بمان

**************

اما

******************

ترسم تو

هم یار وفادار نباشی

عاشق کش

مجنون نگهدار نباشی

من از غم  تو هر روز

صد بار بمیرم

تو از حال من هیچ خبر نباشی



دو شنبه 12 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:19 ::  نويسنده : حسین قربانی

مگه من
عاشقت نبودم
مگه  من
دوست نداشتم
مگه  من
چی کم گذاشتم
تو بگو
******
تو بگو
چرا بریدی  از دلم
چرا شکستی دلم
تو بگو
******
توبگو
چه جوری دلت آمد بهم بگی بچه ای
چه جوری دلت آمد پا روی دلم بزاری
تو بگو
******
تو بگو
 چه جوری ازت دل بکنم
تو میدونی عشقم ، عاشقت منم
تو بگو
******
تو بگو
من بدونه تو چه کار کنم
چه جوری زمستانم بدونه تو بهار کنم
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تقدیم به کسانی که دوستشان دارم  ولی توان گفتن ندارم

تقدیم به دوست خوبم سعید
برای یک مدتی خدا حافظ دارم میرم مشهدی بای
 



شنبه 10 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 13:7 ::  نويسنده : حسین قربانی

این روز ها

 پل های زنده رود

 برای زنده رود گریه می کنند

******

ای کاش کسی بود

صدای ناله زنده رود را می فهمید

******

ای کاش کسی بود

به داد دل این ، پیر می رسید

زنده رود در این روز ها

 دست و پنجه نرم می کند با مرگ

 دیگر نفسهای آخر می کشد

******

زنده رودی زیبا

شده است بیابان بی خاک

زنده رودی زیبا

 شده است آدم بی جان

******

از زنده رود این روز ها

 اسمش مانده است بس

از زنده رود این روز ها

خاکش مانده است بس

ای کاش کسی بود

به داد دل این ، پیر می رسید

ای کاش

******



دو شنبه 5 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 16:11 ::  نويسنده : حسین قربانی

با مداد رنگی هایم

هر روز تصویر تازه ای از تو می کشم

که شاید گوشه ای از دریای غم دلم کم شود

که شاید  رهگذری

درد من را بفهمد

و در این تنهای

 با من هم کلام شود

کاش میتوانستم

با این بادی که می وزد هم کلام شوم

که شاید بتوانم

در میان دستان باد ساکن شوم

و هروز به این طرف و آن طرف بروم

که شاید اثری از تو بیابم



شنبه 3 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 10:17 ::  نويسنده : حسین قربانی

دستم را بگیر

نزار برم

بزار خاطرهام با تو جون بگیرد

بزار جونم با وجودت آروم بگیرد

صدام کن

که باصدات دلم آرم می گیرد

نگام کن

که با نگات قلبم آروم می گیرد

 

******

نگام کن

نرو با کس دیگری

نزار بمیرم

نزار بگم

 بی وفای

 

******

نگام کن

بهم بگو دوست دارم

 تا قلبم آروم بگیرد

تا رویاهام دوباره جون بگیرد

 

******

می خوام فراموشت کنم

با گریه هام

می خوام فراموشت کنم

با تنهای هام

می خوام

بهت بگم دوست دارم

دیوانه وار

 



سه شنبه 30 فروردين 1390برچسب:, :: 7:29 ::  نويسنده : حسین قربانی

در این  صدای زیبای زاینده رود

دراین رقص زیبا ماهی های زنده رود

دراین  نگاه زیبای  زنده  رود

به دنبال تو می گردم

این روز ها

دیگر صدای زیبای زنده رود

برایم زیبا نیست

دیگر  رقص زیبای ماهی های زنده رود

 برایم زیبا نیست

دیگر  نگاه زیبای  زنده  رود

 برایم زیبا نیست

نگاه تو برایم آشناست

صدای تو برایم آشناست

لبخند تو برایم آشناست



یک شنبه 28 فروردين 1390برچسب:, :: 12:30 ::  نويسنده : حسین قربانی

هر روز  در کنار رودخانه زنده رود

به رودخانه  می نگرم

که شاید رخ زیبای ماهم ، من را با خود ببرد

هر کس که از کنارم رد می شود  

نگاهی به من می کند می خندد

انگار که دیوانه عاشق ندیده اند

 

*******

تازه گی ها

تنهای تنها شدم

کسی با من هم کلام نمی شود

کسی نمی گوید که چه در دل داری

چه در سر داری

چه زخمی بر سینه داری

خدایا یاریم کن

یاریم کن

 

*******

نمی دانم از این  بی کسی

از این  دل داده گی

از این  عذاب عاشقی

به کی شکایت کنم

به کی گلایه کنم

به کی بگم من عاشقم

به کی بگم دلم شکست

از دست این عاشقی

بکی بگم من آدمم

 

*******



شنبه 27 فروردين 1390برچسب:, :: 20:48 ::  نويسنده : حسین قربانی

می خواهم فریاد بزنم از عاشقی

می خواهم ناله کنم از عذاب عاشقی

می خواهم بنویسم از عاشقی

می خواهم بگویم از این عذاب عاشقی

دستم توان نوشتن ندارد

 خدایا

یاریم کن تابتوانم بنویسم

یاریم کن تابتوانم بگویم عاشقم

امروز می خواهم برای آخرین بار دست به دامان حافظ شوم

تا او بگوید سلاح من درچیست

خدایا

یاریم کنم تا بتوانم بگویم عاشقم

 



شنبه 27 فروردين 1390برچسب:, :: 20:47 ::  نويسنده : حسین قربانی

این روز ها به ماه ای

دل بسته ام

که هیچ نمی دانم کیست

که هیچ نمی دانم چیست

کاش روز گارکاری می کرد

 می فهمیدم اون کیست

با دل من بازی می کند

کاش می توانستم بگویم دوستت دارم

کاش روزگار کاری می کرد

 وجودم پر شود از وجود او

کاش روزگار کاری می کرد

برای همیشه چشمانش را ببینم

ای کاش




شنبه 27 فروردين 1390برچسب:, :: 20:46 ::  نويسنده : حسین قربانی

درد عشقش را به کی بگویم

از کی طلب یاری کنم

خدایا یاریم کن

یاریم کن

نمی دانم در این تاریکی شب

در این تنهای روزگار

در این زشتی های روزگار

از کی طلب یاری کنم

نمی دانم

نمی دانم

به طبیب دل گفتم مرحمی برای این درد بیاب

گفت مرحم درد تو سلطان بزرگ عاشقان است

دست به دامان حافظ شدم آخر از این درد تنهای

جان حافظ دستم را بگیر مُردم از این تنهای

حافظ بگو

مُردم از این درد که درمانش چیست

گفت ، درمان دل تو شیرین باشد فرهاد

 



شنبه 27 فروردين 1390برچسب:دل بسته ام , :: 20:36 ::  نويسنده : حسین قربانی

این روز ها دلم گرفته

این روز ها دلم دنیای غم است

این روز ها دلم دنیای درد است

این روز ها دلم سکوت و تاریک است

این روز ها دلم  تنهای تنهاست

خدایا یاریم کن

یاریم کن

این روز ها به شوق دیدن تو

بر سر کوچه ای می روم

 که بوی ماه دلم  را می دهد

که شاید چشمان نازت را ببینم

هر روز به شوق دیدن تو

جون می گیرم

هر روز به شوق دیدن تو

 رویاهایم  جون می گیرد

روزی نه دیدن تو

برای من مرگی است

کجای ماه دلم

کجای



شنبه 27 فروردين 1390برچسب:ای کاش, :: 20:34 ::  نويسنده : حسین قربانی


می بینی چه کرد این ماه با دل من
این ماه چنان کرد که شدم شیفته و دیوانه او
این ماه چنان کرد که شدم مجنون خانه او
دیوانه ماه شدم آخر
ای کاش که زود تر می شدم
ای کاش می شد زمان را به عقب باز گرداند
ای کاش می شد دفتر روزگار را پاره کرد
ای کاش می شد تقدیر را عوض کرد
ای کاش می شد هیچ وقت روزگار ما را بر سر راه هم قرار نمی داد
حال که دیوانه ماه شدم
ای کاش می شد دفتر روزگار را خودم بنویسم
ای کاش می شد تقدیر چنان می کرد که زودتر ماه را می دیدم
ای کاش هر روز از اون کوچه می گذشتم
ای کاش
خدایا کاری کن که توان گفتن این درد را به او داشته باشم
خدایا نمی دانم چه بگویم دیگر
خدایا فقط میگم نگه دارد این ماه را برای دل دیوانه من



صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه شعر نو من و آدرس shere.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 19
تعداد نظرات : 13
تعداد آنلاین : 1